مبارزه براي رهايي وطن نياز به اجازه ندارد

امتیاز کاربران
ضعیفعالی 
دسته: مقالات
بازدید: 1457

 

با وجود همه توطئهها راه نيل به آزادي  وطن ادامه دارد و خواهد داشت

جهان كنوني در صحنة سياسي  حامل انبوهي از  تناقضات است و آن چه به ميهن در بند ما ايران بر ميگردد,   اين امر تأسف هر وجدان آزادهاي را بر ميانگيزد.

 

در اروپايي كه ادعاي دفاع از آرمانهاي آزاديخواهي و حقوق بشري دارد و فرانسه  خود را ميراث دار ارزشهاي بر آمده از انقلاب خود در شعار آزادي و عدالت و برادري  ميداند  و  به نهضت ضد فاشسيم  خود مي نازد و بعضي ديگر نظير آلمان  كه صدر اعظمش  مقاومت مسلحانه كشورشان عليه هيتلر را سنگ بناي اروپاي آزادي كنوني ناميده اند  پس چرا وقتي به ايران آخوند زده ميرسند  اين كلاغ سياه ديكتاتوري تبديل به بلبل خوش الحان ميشود كه براي معامله با آن زير پا گذاشتن تمامي ارزشهاي دمكراتيك  نيز مانعي براي ساخت و پاخت با آن نيست؟

راستي كه قلب انسان  و وقتي هم ايراني باشد از خواندن مفاد پيشنهادي سه دولت  اصلي اروپا به رژيم آخوندي  جهت توقف غني سازي سوخت اتمي  به درد ميآيد كه چه  « ميپندارند مارا كه بر سر كشورمان اينگونه بي مهابا به تجارت با آخوندها بر خاستهاند و نشاني از ”آدميت“ در بند بند اين قراردادننگين يافت نشود».

 به اين صورت نه تنها تروريسم و سركوبي  درايران  عليه ملت درد كشيده مجاز شمرده مي شود حتي براي رفع و رجوع كردن اعمال قرون وسطايي آن و محكوميتهاي بين الملليش نيز قولهايي داده ميشود كه جز تاسف براي اين همه نزول همه ارزشهاي آزاديخواهي اروپايي چيزي باقي نميماند و اگر نبود شرافت مردم خود كشورهاي اروپايي  و به خصوص مردم نجيب فرانسه   در همبستگي با مردم ايران  و مقاومتشان ديگر بايد فاتحة اروپا را آدم در سقوط در ورطه  پراگماتيسم ضد انساني خواند .

و جالب است كه اروپا اينبار آنچيزي را كه هميشه در خفا با آخوند ها به مذاكره مي نشسته كه بهايش را نپردازد اينبار بهطورعلني اعلام مي دارد و آن تلاش براي سركوبي و خنثي سازي اصليترين سازمان مقاومت مردم ايران يعني سازمان مجاهدين خلق ايران است. دولت مردان اروپايي خوب ميدانستند كه با اعلام اين مطلب كه سركوبي مجاهدين و نگه داشتن انها در ليست تروريستي  نه به خاطر عملكرد آن سازمان بلكه براي باج دادن  و امتياز گرفتن در صحنه سياسي از رژيم آخوندهاست, متعاقبا  همه انسانهاي بيدار و وجدانهاي  آگاه اين سؤال را مطرح خواهند كرد كه : پس چه شد آن همه دعاوي عليه سازمان مجاهدين مبني بر اين كه به اعمال  تروريستي دست ميزند ؟ پس مقوله تروريستي بودن مجاهدين نه يك مقوله ناشي از عملكرد آنهاست بلكه تماما براي « معامله كثيف» است همانطور كه در دولت كلينتون باز هم به همين دليل اسم مجاهدين در ليست تروريستي امريكا رفت .

اما...

امروزه كاملا مشخص است كه يكي از عوامل مهم بقاي  رژيم آخوندي قرون وسطايي حاكم بر ايران  همين حمايتهاي كشورهاي خارجي از آن بهخصوص اروپا بر خلاف تمامي موازين انساني و حقوق بشري  بوده و هست و بهاي آنرا نيز ملت ايران با گوشت و خون  و آوارهگي و دربدري پرداخته است .

امروزه ديگر بر همه بارز و عريان است كه رژيم آخوندي نه تنها حمايت مردمي در ايران ندارد بلكه منفور خاص و عام ايرانيان است و جز با توسل به سركوبي عريان و قرون وسطايي هيچ امكان بقايي در مقابل قيام مردم ايران عليه اش را ندارد و از همين رو براي تضمين عمر حكومت نامشرع خود نياز به بمب اتمي  و صدور ارتجاعش به عراق و بقيه كشورهاي اسلامي دارد.

اعلام اينكه  اروپا نام سازمان مجاهدين خلق ايران را در صورت انصراف رژيم از غني سازي  اورانيوم  در ليست   تروريستي  همچنان باقي نگه ميدارد حكايت از يك واقعيت  و اعتراف تاريخي اروپا به موقعيت اين سازمان در مبارزه با رژيم ديكتاتور- مذهبي  در ايران نيز  دارد.

 مسلم است بر سر چيزهاي كوچك اينچنين وارد معامله نميشوند و مشخص است كه رژيم آخوندي چقدر در هر نشست و بر خاست با اروپا مسألهاش  محدود كردن و سركوبي مجاهدين بوده است  كه آن بهعنوان يك محور اصلي باج دادن به رژيم از طرف اروپا آمده است  و اين امر حكايت از اوج درماندگي آخوندها را دارد كه نه تنها با منفوريت مردم ايران  و جهان روبروست بلكه به هر كاري دست مي زند باز توان مقابله با مقاومت مردم ايران و در راس آن سازمان مجاهدين را ندارد.

البته اين واضح و مبرهن است كه مقاومت مردم  ايران و سازمان مجاهدين و شوراي ملي مقاومت و تمامي  سازمانها و شخصيت هايي كه با اين رژيم به هر نوعي مبارزه مي كنند  و عشق ايران و ايراني را در قلب دارند , منتظر اجازه نامه از اروپا و هيچ قدرت ديگري براي ادامة مبارزه بر حقشان ندارند  و به خصوص  سازمان مجاهديني كه قريب 40 سال با وجود سركوبي هر دو رژيم شيخ و شاه هنوز بهعنوان سازمان اصلي مقاومت مردم ايران محسوب مي شود نيز بيدي نيست كه از اين بادهاي اروپايي بلرزد و اين مقاومت در بطن جامعه ايران ريشه دوانده  و در نهايت نيز تاريخ نشان داده كه ديكتاتورهاي با وجود داشتن همه امكانات ولي مجبور به نابودي و مضمحلال شده اند و رژيم آخوندي نيز از اين سرنوشت زياد دور نمي باشد.

حال اروپائيان باز به دنبال تزريق خون در كالبد مرده رژمند تا چند صباحي به معاملات كثيف خود با يكي از  سفاكترين رژيم حاكم بر اير ان  ادامه دهند  ولي مردم قهرمان ايران زمين كه تاريخچهاي گرانبار در مبازره عليه ظلم دارند و يا قيام خود ضحاكها را به بند كشيده اند    و قهرماناني چون آرش و رستم , بابك   و مازيار  و سردارجنگل و ستار خان و باقر خان تا مصدق و جزني و حنيف نژاد و خياباني و اشرف رجوي داشته ,  باز هم به دست فرزندان دلير ايران زمين ريشه منحوس رژيم آخوندي را نيز از خاك پاك ايران بر خواهند كند.

البته كه راه آزادي وطن راه اتوبان و صاف و سادهاي نيست  و تنها در پس لحظه هاي انتخابهايي  سخت و فدا اين راه ادامه يافته و خواهد يافت..

تظاهرات 19 نوامبر در امريكا نيز يكي ديگر از مظاهر نبرد ملت ايران عليه زد و بندهاي بين المللي درجهت سركوبي مقاومت مردم ايران و حمايت از رژيم  آخوندي توسط كشورهاي غربي است  و نشان مي دهد كه ملت ايران تحت هيچ شرايطي از مبارزه خود دست نمي كشد و تا نيل به هدف  كه همانا ازادي وطن در بند خود باشد همواره در صحنه حاضر بوده و خواهد بود.

پس شركت هر چه گستردهتر در اين تظاهرات به خصوص با تحولات اخير  تلاشي ديگر براي نيل به آزادي وطن و شكست همه توطئه ها بر عليه مقاومت مردم ايران عليه رژيم سفاك آخونديست.

م.مشيري آبان 83