«حديت كهكشان سبز»
«حديت كهكشان سبز»
كهكشان ستارههاي سبز
جنگل رويندة خورشيدهاست
كهكشان شير بيدار كنون
رو به درياي همه اميدهاست
شبنم پنهان در خاك سياه
رمز روياني سبزينههاست
كهكشان گوهر بي بديل
صف به صف پيدا و بي انتهاست
هر كجا نو گلي سر ميزند
هر كجا بر اين زمين گلزارهاست
صبح صادق چو هر سو رو نمود
اين كنون پايان ز هر ترديدهاست
هركجا بوي گل مريم است
اين طريقي پي جانانههاست
از يكي قطره دريا شد پديد
اين كنون ماواي صد طوفانهاست
برق خيزش جهيد از كار نور
اين حديث برتر از افسانه هاست
آن كسي بر قافله چاوش(1) است
خود چون صد گردو همي سردارهاست
11 مرداد 84
چاوش: كسي كه جلوي قافلة زائران ميرود