بهار آید به میهن گل بباره
بهار آید به میهن گل بباره
بها ر آمد دوباره باز بهاره
دلم با يادِ ايران بيقراره
به ياد آن وطن دل در تب و تاب
به گلزار وطن باز لاله زاره
ميان لاله ها توفان به پا شد
به خاك خشكِ تشنه ژاله باره
رفيقان آتشي اكنون به پا شد
ميان شعلهها پيدا بهاره
بپا خيزيم ، رويم در ره فروزان
ببين در ره كنون صدها سواره
بهاران مي رسد اكنون خرامان
به دامانش ببین گل بیشماره
وطن درعشق آزادی خرو شان
که آرش وش به میدان پا گذاره
كنون رزمي دگر، فصلي دگر شد
ببین شب را چراغان با ستاره
من و تو، ما اگر گردیم به یک سر
بهار آید بهمیهن گل بباره
م.مشيري( حميد ايراني) نوروز 84