شيلر، عصيانگري شاعر،انساني به دنبال آزادي
شيلر، عصيانگري شاعر،انساني به دنبال آزادي
سال 2005 در آلمان، بهمناسبت دويستمين سال درگذشت فريدريك (در آلماني فريدريش گفته ميشود) فون شيلر، يكي از بزرگترين شاعرهاي آلمان و جهان، انساني عاشق، آزاديخواهي عصيانگر، اديبي ژرفبين و نمايشنويسي توانا، سال شيلر ناميده شده است.
شيلر براي همه دوستداران هنر و ادبيات در آلمان و جهان همانند گوته شاعر و اديبي بزرگ محسوب ميشود و از شهرت جهاني برخودار است .
گوته « پلي بين شرق و غرب»
گوته « پلي بين شرق و غرب
گوته يكي از نامورترين شاعران جهان است
گوته فقط شاعر نبود او از برجستهترين نويسندگان, هنرمندان و محققان عصر خود بهشمار ميرفت. در جهان بيني او طبيعت و انسان دو «چيز» جدا از هم نبودند بلكه هر دو, جز يك عنصر, كه حيات تكامل بخش را تشكيل ميدادند تلقي ميشدند. ذات هستي را او در انسان و طبيعت مييافت . او خدارا در كليسا و يا در آسمانها جستجو نميكرد بلكه خدايش, مظهر قدرتي بود كه انسان را در پهنه زندگي هدايت كرده و طبيعت نمودي از آن بود
روياهايي كه جهان را بهآتش و خون كشيد
بهمناسبت اول سپتامبر سالروز شروع جنگ جهاني در اروپا
روياهايي كه جهان را بهآتش و خون كشيد
م.مشيري(رهنورد)
3فوريه 1933، آدولف هيتلر بهعنوان صدراعظم جديد آلمان، در اولين سخنراني خود در مجلس، صحبت از اين كرد كه محل زندگي آلمانيها برايشان تنگ است و بايد براي آنها جاي بيشتري بهدست آورد. تعداد معدودي آن روز معناي دقيق صحبتهاي او را فهميدند و برايش كف زدند هر چند كه او قبل از آن در كتاب « نبرد من» صحبت از تأسيس آلمان بزرگ كرده بود. اما جهان ميبايست بيش از 55ميليون كشته ميداد و اروپا تقريباً تبديل بهويرانه ميشد تا معناي آن حرفها دقيقاً فهم شود.
داستان زندگي آدولف هيتلر، داستان منحصربهفرديست. آدولف در 20آوريل سال 1889 در شهر برانآو در كشور اتريش متولد شد. پدرش كارمند سادة اداره گمرك بود. آدولف از نوجواني چندان تمايلي بهدرس خواندن نداشت و اغلب از مدرسه فراري بود. او حتي دبيرستان را نيز تمام نكرد و بهدنبال زندگي بهتر، راهي وين شد ولي جز ولگردي در خيابانهاي وين چيزي نصيبش نشد. او خود را هنرمند ميدانست و معتقد بود كه هنرش ناشاخته مانده است. در سال 1914 جنگ جهاني اول شعلهور شد. او بهعنوان داوطلب بهارتش آلمان پيوست. حداكثر پيشرفت نظامياو در ارتش رسيدن بهدرجه سرجوخگي بود هر چند كه در اثر شجاعتي كه در جنگ نشان داده بود، بهاو نشان صليب آهنين از نوع درجةدو اهدا گرديد.
از آن بهبعد هيتلر ديگر در آلمان ماندگار شد. او در سال 1919 بههمراه ديگردوستانش حزب «كارگران سوسياليست ملي آلمان» را در شهر مونيخ بنيانگذاري كردند و اين مهمترين تحول در زندگي هيتلر بود. تحولي كه دنيا را بهآتش خون كشاند.
تجمع جامعه ايرانيان در برلين در مقابل وزارت خارجه آلمان
تجمع جامعه ايرانيان در برلين در مقابل وزارت خارجه آلمان
جامعه ايرانيان در تبعيد دولت آلمان را فرا مي خواند كه رابطه ديپلوماتيك خود را با رژيم قرون وسطايي آخوندي قطع نمايد.
جامعه ايرانيان در تبعد در برلين از تصميم دولت كانادا مبني بر قطع رابطه ديپلوماتيك با رژيم جنايتكار آخوندي در ايران استقبال مي كند و از دولت و وزارت خارجه آلمان مي خواهد كه از اين تصميم بجاي دولت كانادا پيروي كند.
Die Stimme, ein Gedicht
Die Stimme, ein Gedicht
Ich war hinter geschlossener Wand in der Sackgasse
Die Stimme, ein Gedicht
ging durch die Wand und die Gasse
Die Stimme ging durch die Wand
Hat mich mitgenommen
Die Stimme, das Gedicht ging in die Stadt
Die Fenster wurden geöffnet
Die Lippen, die schweigen
Durch das Lächeln der Stimme
Wurden geblümt
Die traurig geflüchteten Herzen
Durch die Flamme des Willens gewärmt
Als die Stimme durch die Liebe ging
Als das Gedicht über Freiheit war
Die geschlossenen Hände hinter den Wänden
Wurde wie wachsender Wald
Über der Stadt
Das Lied der Freiheit, zum Schrei
Als die Stimme durch die Stadt ging
Und das Gedicht
Alle fanden ihre Stimme
Das Raunen und die Masken sind gefallen
Die Gesichter wurden deutlich
Nur durch die Stimme
Der Klang der Wille nach Freiheit
In der Stadt
Wurde deutlich
Durch das Gedicht
Die Stimme
Ging mit dem Blut in den Himmel
Wurden die Schreie auf den Händen
Brachte die Sonne das Licht
In die Stadt
Durch nur eine Stimme,
Durch nur ein Gedicht
M.Moshiri
«منظومة خورشيد ما»
ستاره ميدرخشيد اما
بر سقف آسمان تنها بود
ستاره ميدرخشيد اما چه سود
آسمان
سياه بود
شب ز هراس خورشيد
به ستاره تن داده بود
هزاران هزار ستاره بود
اما چه سود
وقتي ستاره، ستاره بود
خورشيدي نبود
+++++
«دريا شوريده بر مهتاب»
«دريا شوريده بر مهتاب»
در اين درياي قير آلوده در ظلمت
بلند خيزابي بس هايل
ميان آبهاي خفته در تاري
وطوفانِ فراز آن
بهسوي شيد خفته در پسش
غران برون آمد
منظومة سفركردة تاريخ
تقديم به عاشقان شهر اشرف
م. مشيري ( رهنورد)
منظومة سفركردة تاريخ
من آن هيمه در ميان آتشم
من آن دست برافراشته
من در زمانة خاموشي
شعلة سركشم
من مشعل فروزان در صحاري شب
من برخاسته چو ققنوس
بر آسمان شرف پر كشم