تجمع جامعه ايرانيان در برلين در مقابل وزارت خارجه آلمان
تجمع جامعه ايرانيان در برلين در مقابل وزارت خارجه آلمان
جامعه ايرانيان در تبعيد دولت آلمان را فرا مي خواند كه رابطه ديپلوماتيك خود را با رژيم قرون وسطايي آخوندي قطع نمايد.
جامعه ايرانيان در تبعد در برلين از تصميم دولت كانادا مبني بر قطع رابطه ديپلوماتيك با رژيم جنايتكار آخوندي در ايران استقبال مي كند و از دولت و وزارت خارجه آلمان مي خواهد كه از اين تصميم بجاي دولت كانادا پيروي كند.
Die Stimme, ein Gedicht
Die Stimme, ein Gedicht
Ich war hinter geschlossener Wand in der Sackgasse
Die Stimme, ein Gedicht
ging durch die Wand und die Gasse
Die Stimme ging durch die Wand
Hat mich mitgenommen
Die Stimme, das Gedicht ging in die Stadt
Die Fenster wurden geöffnet
Die Lippen, die schweigen
Durch das Lächeln der Stimme
Wurden geblümt
Die traurig geflüchteten Herzen
Durch die Flamme des Willens gewärmt
Als die Stimme durch die Liebe ging
Als das Gedicht über Freiheit war
Die geschlossenen Hände hinter den Wänden
Wurde wie wachsender Wald
Über der Stadt
Das Lied der Freiheit, zum Schrei
Als die Stimme durch die Stadt ging
Und das Gedicht
Alle fanden ihre Stimme
Das Raunen und die Masken sind gefallen
Die Gesichter wurden deutlich
Nur durch die Stimme
Der Klang der Wille nach Freiheit
In der Stadt
Wurde deutlich
Durch das Gedicht
Die Stimme
Ging mit dem Blut in den Himmel
Wurden die Schreie auf den Händen
Brachte die Sonne das Licht
In die Stadt
Durch nur eine Stimme,
Durch nur ein Gedicht
M.Moshiri
«منظومة خورشيد ما»
ستاره ميدرخشيد اما
بر سقف آسمان تنها بود
ستاره ميدرخشيد اما چه سود
آسمان
سياه بود
شب ز هراس خورشيد
به ستاره تن داده بود
هزاران هزار ستاره بود
اما چه سود
وقتي ستاره، ستاره بود
خورشيدي نبود
+++++
«دريا شوريده بر مهتاب»
«دريا شوريده بر مهتاب»
در اين درياي قير آلوده در ظلمت
بلند خيزابي بس هايل
ميان آبهاي خفته در تاري
وطوفانِ فراز آن
بهسوي شيد خفته در پسش
غران برون آمد
منظومة سفركردة تاريخ
تقديم به عاشقان شهر اشرف
م. مشيري ( رهنورد)
منظومة سفركردة تاريخ
من آن هيمه در ميان آتشم
من آن دست برافراشته
من در زمانة خاموشي
شعلة سركشم
من مشعل فروزان در صحاري شب
من برخاسته چو ققنوس
بر آسمان شرف پر كشم
« منظومة همبستگي»
تقديم به ياران هميشه درراه و برگزار كنندگان كنگرههاي ايرانيها در خارج از كشور. پيام اين همايش همبستگي چيزي نيست جز نويد امكان داشتن پايانِ « امتدادنقطهها»(1) و بهم پيوستن آنها و تبديل شدنشان به پيكاني آتشين در راستاي آزادي ميهن است.
1- يكي از مصيبتهايي كه با حكومت خميني در ايران بلازده ما وارد شد،عدم اعتماد و متفرق بودن ايرانيها در اثر خيانت به اميد و اعتماد مردم بود، چيزي كه در طي اين 26 سال هميشه قلب عشاق ايران زمين را به درد ميآورد.
« منظومة همبستگي»
در مغاك تيرگي نشايد نشاند خورشيد را
در ظلام تباهي نشايد كشيد اميد را
اين راه كه مقصدش شهر آزاديست
سراسر از لالهها كفن خون است
به سوي درياي عشق ميرود
كه ساحلش
زخون عشاق پر خون است
” گيسوان غروب“
” گيسوان غروب“
گيسوان خونين غروب
ماراني كه از مغزها پروارميشوند
دركمين خورشيد
«در ته كوچة ما ديواريست»
«در ته كوچة ما ديواريست»
م.مشيري(رهنورد)
در ته كوچه ما ديواريست
كه در آن سوي آن
شهر زيباييهاست
شهر عشق و صفا
شهر آزاديهاست
شهر نور
شهر خوشحاليهاست