سكولاريسم
- توضیحات
- دسته: مقالات
- بازدید: 1603
سكولاريسم
با توجه به نظرات مختلفي كه اين روزها در باره« سكولاريسم» مطرح ميشود كه بعضا نيز درست نمي باشد. در اين مقاله سعي شده كه به طور بسيار خلاصه و از منابع اروپايي (اروپا زادگاه سكولاريسم ميباشد) ,ريشه تاريخي سكولاريسم و معناي سياسي آن توضيح داده شود.
در تاريخ 8 ماي1646 براي اولين بار به كلمة سكولاريسم بر خورد ميكنيم. در اين روز فرستاده پادشاه فرانسه براي بستن قرارداد صلح فردي بهنام هنري دو لوكوويل بود كه قرارداد « صلح وست فليشه- ايالتي پر قدرت در آلمان-» را بست و در اين قرار داد از استفاده اموال كليسا براي مصارف حكومتي تحت نام سكولاريستو نام برده شده است.
واژه سكولاريستي كردن و سكولاريسم از واژه لاتين " Saeculum" به معناي زمان كهن ميآيد كه در فرهنگ لاتين كليسايي بهمعناي چيز هاي دنيوي ميباشد كه در مقابل چيزهاي معنوي و يا ابدي قرار دارند.
در فرهنگ اروپا از واژه سكولاريستي كردن تحت عنوان پروسه انتقال اموال مربوط به كليسا به دولت غيرمذهبي استفاده شده است.
پروسه سكولاريستي كردن بعد از انقلاب كبير فرانسه و سقوط حكومت لويي به صورت رايج همه گير شد و بهسرعت در تمامي اروپا گسترش يافت. بعد از پيروزي انقلاب فرانسه كليساها قدرت خودرا كه آميخته با قدرت حكومتي بود را از دست دادند و اموالشان كه تقريبا اكثر مزارع و اماكن بزرگ در فرانسه را شامل ميشد را دولت از كليسا تحويل گرفت و قدرت كليسا به همان چارچوب خود كليسا و امور مذهبي محدود شد و كليسا از دخالت در امور حكومتي منع گرديد و در اروپا تنها واتيكان در چارچوب قوانين ديني باقي ماند و در بقيه كشورها احزاب متمايل به مذهب در چارچوب قوانين سكولاريستي تأسيس و شروع به كار كردند.
وسيعترين پروسه سكولاريستي كردن در زمان ناپلئون بناپارت صورت گرفت كه 95000 كيلرمتر مربع اماكن مختلف در فرانسه كه در آنها قريب 3 ميليون نفر زندگي مي كردند از كليسا پس گرفته و تحويل دولت شد.
در ايالت بادن آلمان در اوايل قرن 19 ابعاد سرزمين هاي تحت اختيار دولت بعد از اجراي پروسه سكولاريستي كردن , 4 برابر شد و در سال 1806 حكومت هاي مستقر در سرزمين فعلي آلمان ديگر حكومت خود را تابع قوانين كليساي كاتوليك رم نمي ديدند (1).
از واژه سكولاريستي كردن تحت عنوان پروسه جدايي دين از حكومت نيز ياد شده است و در ابتداي قرن 19 اين واژه براي انتقال قدرت از كليسا به دولت غير مذهبي به كار برده شده است و قوانيني كه ناشي شده از دين نباشد را نيز قوانين سكولار مي نامند,البته اين به معني ضد دين بودن نيست بلكه در كليه جوامعي كه پروسه سكولاريسم در آنها طي شده است در واقع امورات ديني و مذهبي در اختيار روحانيون قرار گرفته است ولي آنها حق شركت در پروسه سياسي را تحت نام كليسا ندارند هر چند كه قوانين سكولار به جريانات سياسي اين اجازه را مي دهد كه تحت نام مذهب حزب خاص خود را داشته باشند و در حال حاضر احزاب دمكرات مسيحي و يا سوسيال مسيحي و ... در اروپا از بزرگترين احزاب كشور هاي اروپايي محسوب ميشوند.
حتي در كشورهايي نظير آلمان فدرال كه قوانين كامل سكولاريسي دارد, براي تضمين دار بودن سيستم سكولاريستي هر ماليات دهنده مقداري از حقوق خود را براي تامين مخارج كليساها ميدهد كه يك بودجه عظيم چند ميليارد يورويي را تشكيل مي دهد تا مانع هر گونه فعاليت انتفاعي بزرگ كليسا براي تامين مخارج خود شوند...
بر خلاف پيشرفت جنبش آتيستها(بي خدايي- منظور ضد خدايي نيست ) به طور سياسي در اكثر قريب به اتفاق كشورهاي اروپايي, در امريكا جنبش سكولار منجر به پديد آمدن آتيسم نشد و از اين رو جامعه امريكا بسيار مذهبي تر از جوامع اروپايي شكل گرفت و در اين كشور فرقه هاي مختلف مذهبي به وجود آمده است و رعايت مذهب در قوانين مدني آن جاي مهمي را دارد.
بعد از جريان مهاجرت به قاره امريكا تعداد زيادي نيز از كشورهاي آسيايي و عربي و اسلامي به امريكا مهاجرت نمودند كه با توجه به احترام زيادي كه به مذهب در امريكا گذاشته مي شود آنها توانستند جوامع خود را بهراحتي در اين كشور مستقر سازند.
در دنياي امروز تقريبا در همه كشورهاي غربي و بسياري از كشورهاي دنيا قوانين سكولاريستي ميباشند. در دهه هاي نيمة دوم قرن بيستم در بعضي از كشورها كه دولت, مذهب را ممنوع اعلام كرده بود نيز اين امر دوام نيافت.
در حال حاضر لازمه استقرار دمكراسي در هر كشور ايجاد سيستم سكولار در آن كشور است يعني جدايي كامل دين از دولت و قوانين جاري كشور ولي از طرفي دولت رعايت و احترام به مذهب و قوانين آن را هميشه در نظر دارد و قانون اساسي تضمين كننده ادامه سيستم سكولار در كشور است.
البته ايجاد كشور سكولار براي ملت هاي مسلمان به راحتي اروپا نمي باشد چون در اسلام رابطه سياست و مذهب چيز جدايي از هم نيست و در اين كشورها بايد پروسه سكولاريسم را با شرايط آن كشور و آداب و رسومش هماهنگ نمود .
كتاب سكولاريستي كردن-1 :Johan christoph von Aretin , Bernhard Joseph Docen
م.مشيري
15آبان 83