سقوط ديكتاتور و بوي بهار عربي در جوار مرزهاي ايران
- توضیحات
- دسته: مقالات
- بازدید: 3522
در حالي نوري المالكي ديكتاتور دستنشانده رژيم آخوندي در عراق تمامي اسباب كار را براي دور سوم نخست وزيريش آماده كرده بود، سرنگون شد.
او بعد از تقلبات نجومي مدل آخوندي و پر كردن صندوقهاي راي با آراي جعلي، جبهه اش بيشتري كرسي پارلمان عراق را بدست آورده بود و براي داشتن اكثريت مجلس هم مشكل جدي نداشت. يا نمايندگان را خريده يا تهديد به مرگ كرده بود و در نهايت اكثريت نمايندگان را پشت خود آورده بود.
او يك ارتش بيرحم شخصي يه شيوه اس. ا(1) هيتلري درست كرده بود كه هدفش نابودي مخالفت با او و حضور رژيم ملاها در عراق بود. او بجز پست نخست وزير وزارتخانه هاي دفاع و كشور و سازمان امنيت را نيز تحت فرمان مستقيم خود داشت و پسرش فرماندهي بسياري از عملياتهاي كشتار مخالفين را پيش برده بود. مقاومت عشاير سني نيز چنان قدرتي نبودند كه او را بزانو در آورد. مالكي با تكيه تمام عيار به قاسم سيلماني فرمانده جنايتكار سپاه قدس سپاه پاسداران از انجام هيچ جنايي ابا نداشت. او توانسته بود نفوذ آمريكاييها در عراق را بشدت تقليل دهد. در بغداد نماينده خامنه يي نشسته بود و اوامرش را اجرا مي كرد. در زمان حكومت او بود كه ساكنان اشرف و بعد ليبرتي26 بار مورد حمله قرار گرفتند.
مالكي بظاهر محكم بر تخت خلافت نشسته بود.
از طرف ديگر نارضايتي در عراق از عملكرد مالكي بيداد مي كرد. نه تنها جريان سني ها بلكه شيعيان كه مخالف اشغال كشورشان توسط رژيم ملاها در ايران بودند و همچنين حاميان ميليوني اشرافيها در عراق در ميان شيعيان و سني ها فضايي ملتهب در عراق بوجود آورده بود. مالكي هيچ مخالفتي را تاب بر نمي داشت. زندانها انباشته بود از مردمان بيگناه كه تنها جرمشان مخالفت با ديكتاتوري مالكي بود. روزي نبود كه رهبران مخالفان اعم از سني و شيعه مورد تعرض نيروهاي مالكي قرار نگيرند. سايه ترور و وحشت در همه جا گسترده شده بود و ناعدالتي و ظلم بيداد مي كرد. اقليت سني بطور سيتماتيك سركوب مي شد. آنها كه35% مردم عراق را تشكيل مي داند از همه مشاغل مهم و ارتش و نيروهاي امنيتي بيرون رانده شدند. افراد نابخرد و نادان و مزدور آخوندها مصدر امور كشور را در دست گرفتند كه در راس آنها خود مالكي بود. سياست ايالات متحده آمريكا بيشتر در تحكيم مواضع ديكتاتوري مالكي و بنفع حكومت خامنه يي بود.
اينكه مي گويند علت فروپاشي دستگاه مالكي پيشروي سازمان تروريستي داعش و شكست ارتش تحت امرش در جبهه هاي مختلف بخصوص موصل بود، تنها قسمتي از واقعيت است و نه بخش اعظم آن.
علت پيشروي داعش در وهله اول نه در قدرتش بلكه در نارضايتي از مالكي بود. داعش با سواستفاده كردن از اين نارضايتي و عدم كفايت و وابسته بودن مالكي به ايران سريعا پيشروي نمود. شكست موصل و فرار ارتش عراق در مقابل چند صد نفر بروز اين نارضايتي بود. ارتش عراق يكباره فرو پاشيد و همه تجهيزات خود را در موصل به مهاجمين واگذار كرد. داعش بجز تجهيزات و سلاح، چند صد ميليون دلار پول نقد بدست آورد و بسرعت در موصل شروع به سربازگيري كرد. طي چند هفته تعداد نفراتش از چند صد نفر به بيش از 15000 بالغ شد و حملات داعش تحت نام خلافت اسلامي به ديگر نقاط شروع شد و اكثرا نيز موفقيت آميز بود. نجنگيدن ارتش در مقابل داعش به ضعيف بودن و ترسو بودن آن بر نمي گشت. اين ارتش روحيه نداشت و نمي خواست براي مالكي بجنگد و شايد هم داعش را بر مالكي ترجيح مي داد.
در پي شكست خفتبار موصل بود كه مخالفين مالكي موفقيت بالاتر و بهتري بدست آوردند. و دوستانش بخصوص در غرب از او فاصله گرفتند. مالكي شكست خورده در جنگ با داعش بجاي عبرت از اين شكست ارتش شخصي خود سوات را باز بجان مخالفين انداخت ولي بعد از موصل ابهت او بشدت فرو ريخته بود. عشاير ملي عر اقي نيز كه هيج ربطي به داعش نداشتند و همچنين نيروهاي پيشمرگه كرد نيز در مناطقي كه بودند پيشروي كردند و كركوك به قلمرو كردستان خودمختار اضافه شد. در جناح مالكي شكافهاي عميق پديد آمد و موج نارضايتي نيز چون طوفان او را در برگرفت بنحوي كه در نهايت نه تنها آمريكا بلكه حامي اصلي اش رژيم ملاها نيز از او فاصله گرفت و مالكي سقوط كرد.
جدا از اينكه نخست وزير بعدي حيدر عبادي كيست و چه روشي را در پيش مي گيرد و فردا فردي بهتر يا بدتر از مالكي باشد، رفتن وسقوط مالكي بوي بهار عربي را در عراق پر اكنده كرد و به مرزهاي ايران نزديكتر نمود. .براستي سقوط مالكي رويدادي شگرف كه در خور يك انقلاب بود. و ديگر دوراني مثل مالكي براي عراق متصور نيست.
نقش مقاومت و پايداري اشرف و اشرف نشانها در سقوط مالكي
شايد در وهله اول اين نقش زياد برجسته نباشد ولي نبايد فراموش كرد كه علت اصلي سقوط مالكي نه شكست در موصل و نه توان سازمان فوق بنيادگرا و تروريستي داعش( خلاف اسلامي) و نه هيچ واقعه سياسي ديگر بلكه نارضايتي گسترده از اين ديكتاتور بود. در اينجاست كه پايداري و حماسه اشرف و اشرفيها و اشرف نشانها برجسته مي شود. حمايت ميليوني از اشرف در عراق و بعد سركوب شدن آنها توسط مالكي بيشترين نفرت را در عراق برانگيخت، غيرت و همت عراقيها و حرمت مهمان ( مجاهدين خلق ايران)را نگه نداشتن و سركوبي اقليت سني بيشترين نفرت را از حكومت مالكي ايجاد كرد. مقاومت با دست خالي اشرفيها در مقابل دژخيمان مالكي زبانزد عام و خاص در عراق شد. و اشرف سمبل مقاومت و ايستادگي شد و به روحيه باختگان روحيه جنگ و رزم و مقاومت تزريق كرد. و گوهري شد در ظلمات مالكي.
تلاش اشرف نشانها در سراسر دنيا چهره حكومت مالكي را هر روز بيشتر و بيشتر برملا و رسوا كرد. ايجاد شدن يك جبهه پر قدرت از برجسته ترين سياستمداران جهان در دفاع از اشرفيان هر روز حكومت مالكي را ايزوله تر و ايجاد رابطه حسنه با آنرا توسط دولتهاي مماشاتگر سختر كرد.
هر شعاري كه عليه مالكي در جايي داده شد
هر دستي و پرچمي كه عليه او توسط اشرف نشانها بر افراشته شد
هر مقاله يي كه عليه مالكي و رژيم حاميش نوشته شد
هر تلاشي كه در رسوا كردنش بعمل آمد
.... و هر اشرفي كه از آن 1000 اشرف در جايي تاسيس شد
و هر قطره خوني كه بزمين ريخت و سري و دستي و پايي شكسته و معلول شد
هر آه مريض اشرفي كه كشيده شد و هر مرگ و شهادتي كه در محاصره ظالمانه اشرف بوقوع پيوست
و هر آكسيون، ميتينگ و تجمع براي حمايت از اشرفيها و بخصوص گردهمايي بزرگ ايرانيان در 27 ژوئن امسال در پاريس و شركت بيش از 100 هزار نفر در آن و انعكاس بيسابقه آن در عراق و كشورهاي عربي و...
در سرنگوني اين ديكتاتور خونريز نقش اساسي داشت و راه را براي تحولات بعدي باز كرده و تركي به بناي ديكتاتور زد
البته كه اين شروعي در پايان يك دوره سياه بيش نيست و بايد براي هر عكس العملي بهوش و آماده تر بود،
خرابي چون كه از حد بگذرد
آباد مي گردد
م. مشيري( رهنورد)
16.08.2014
اس آ : ارتش غير رسمي هيتلر براي سركوبي مخالفان خود و حزبش