جهاني دگر

امتیاز کاربران
ضعیفعالی 


 وضعيت تحول جهاني
 ديروز دبيركل سازمان ملل اعلام كرد كه نسل بشر در تهديد اپيدمي ويروس كرونا قرار دارد .
 ديگر آن  جهاني ، در غوغاي كه از گسترش اين ويروس در جهان به وجود آمده به نظر مي رسد كه جهان بعد از اين  ويروس نخواهد بود كه قبل از گسترش ويروس بوده است.
 تهديد جهاني اين اپيدمي نشان داد كه جوامع بشري عنصري تفكيك ناپذير از يك خانواده انساني بر روي خاك كره زمين هستند .  خانواده ايي  مطرود و تنها كه  در و به خود مي پيچد و ايندواليسم و فردگرايي ويژگي پيرو جوانش شده است.
 خانواده ايي كه تنها نه با بكارگيري انديشه و  نگرش خود بلكه  با زور يك ويروس و اپيدمي جهاني و مرگ و مير و مريضي  دارد به خود مي آيد. ويروسي كه هم  فقير را مي كشد و  هم غني را .
ويروسي كه نه تنها از ديوارهاي نازك فقرا بلكه از دروازه هاي  قطور كاخها نيز عبور مي كند و ثروت نيز چاره يي در عافيتش  نيست.
ويروسي كه در عصر جهاني نهايت  سلطه سرمايه داري  و سقوط نظامهاي سوسياليستي سر برآورده تا طرح جهاني نو را رقم  زند.
ويروسي كه  علم را جانشين خرافات و مذهب سنتي  مي كند .به اين صورت مراكز مذهبي ديگر شفابخشي و كارآمدي خود را از  دست خواهند داد و مراكز عملي جانشين آن خواهند شد.
ويروسي كه زندگي اجتماعي را بر مبناي اصول علم و  بهداشت پايه ريزي مي كند و اين پايه همان ويژگي عصر رنسانس در  اروپا بود.
 ويروسي كه عاقبت سود از سرمايه را جمعي و صنعت را در خدمت بشر و نه براي استثمارش قرار خواهد داد.
ويروسي كه به انسان ياداور مي شود كه بني آدم اعضاي يك پيكرند وچو عضوي بدرد آورد روزگار  بايستي دگر عضوها خودشان را مصون نبيندو به كمك عضو آسيب ديده برخيزند. دگر ملتي در جهان باقي نخواهد ماند كه در چارچوب جغرافيايي  خود سنگ سينه  منافع خود را به سينه بزند  .راه براي ايجاد  حكومت جهاني  نيز هموار شده است.


 
 
- وضعيت در ايران در پس از اپيدمي كرونا 2
 
 دوران رنسانس در ايران
 دوره رنسانس يا نوزايشي در اروپا سيصد سال به طول انجاميد (قرن سيزده تا پايان قرن شانزده).
  در اين دوره  كلا تمامي جوانب  و روابط سياسي، اقتصادي، اجتماعي، هنري،  فكري و مذهبي در اروپا دگرگون شدند  و  اروپا وارد عصر ترقي و توسعه شد.
 در اين دوره كم كم تحولات فكري اجتماعي و  فلسفي از باورهاي مذهبي فاصله گرفته و به سمت دانش، علم و واقعيات سير   كردند.
  به اين صورت بود كه دين به كليسا رفت و سياست و قانونگذاري به سيتسم سكولار روي آورند.
  اين دوره زيربناي تغييرات نگرشهاي فلسفي در قرن هفدهم بود.
در جنگ انديشه ارسطويي و افلاطونوني ، افلاطون و خرد گرايي  پيروزشد و راه به سوي دنياي ترقي پيشرفت نيز در صنعت   باز شد.
 51 اعتراض نامه  ، مارتين لوتر كشيش مترقي  (در آن زمان )تحت تأثير افكاراراسموس و خردگرايي 3131 اكتبر سال 13 در بر سر در كليساي خود نصب كرد .اين انقلابي را در  ، صفحه يي خود را نسبت به افكار رايج مذهبي آن عصر و دستورات پاپ پي داشت كه دگرگوني عميق و ژرفي در انديشه هاي مذهبي به همراه داشت .  
 بر اساس قوانين ديالكتيك سير روند پديده ها در طول زمان سرعت مي گيرند و پديده در يك نقطه عطف تغيير ماهيت مي دهد.
 حال بر مي گرديم به وضعيت كنوني ايران و ربط اين وضعيت به تغييرات بنيادين  در پيش رو.
 سال گذشته تغييرات پديده هاي سياسي و اجتماعي در ايران شگرف بود.
دولت ناتوان  در قبال جنبش مردمي در ماه آبان باز هم در قبال شورش برحق مردم نسبت به گران شدن نرخ بنزين مثل هميشه   چاره يي جز كشتار نيافت.
 اين سركوبي  يك شكاف عميق را در ايران بست .چهره به اصلاح اصلاح طلبان را برملا كرد و در ذهن مردم شكاف بين .نبود »راي من « جناههاي رژيم بسته شد. ديگر كسي به دنبال
 به دنبال آن  ماجراي سرنگون كردن هواپيما مسافربري توسط سپاه بود.
 دروغهاي  كه رژيم به هم بافت كه آنرا لاپوشاني كند و در نهايت  در اثر فشار بين اللملي  دامن خود رژيم را گرفت و شعبده  بازي تشيع جنازه سليماني را نيز به ضد خود تبديل كرد.
 ويروس كرونا و ورودش به شهر قم  آنهم توسط طلبه هاي چيني  حوزه علميه قم و به خرج ملت ايران  وهمچنين آلوده شدن  .  ويروس را  در كل ايران پخش كرد ، شهر زيارتي به اين ويروس و در پي آن  عدم اطلاع رساني و عدم قرنطينه كردن شهر
 ديگر شهر مذهبي قم نه تنها شفا بخش نبود بلكه خود منشا مريضي شد و مساجد خود محل ابتلا مردم به ويروس كرونا.
. نذر و سفره انداختن براي در امان بودن از  شر مرض مفيد واقع نشد ،  ديگر سلام و  صلوات
 طلب نمي كرد بلكه براي دفع شر » آقاي مسجد « مردم حتي آني كه هنوز غرق در خرافات  ديني بود حاجت خود را ديگر از  مريضي به التماس كادر پزشكي پرداخت.
!»حاج آقا«   ديگر اين دستگاه تنفس مصنوعي بود كه جان مي بخشيد  ونه دعا و نذر و نه
آمار فراگيري اپيدمي در ايران  آنچنان بالا  بود كه حتي سازمان جهاني بهداشت نيز اعلام كرد كه آمار واقعي مرگ و مير در ايران پنج برابر آن چيزيست كه به طور رسمي اعلام مي شود .اپوزسيون ايران حتي  خبر از ده برابر بيشتر بودن آمار موارد  ابتلا و مرگ و مير  مي دهد.
 »آقاها و آقازاده ها«  ويروس كرونا مرگ را به مساوات تقسيم مي كند و غني و فقر نمي شناسد و حصارهاي قطوركاخها وديوارهاي نازك خانه ها  برايش يكسان بوده و هست  .
در وهله اول  ناتواني سيستماتيك نگرشي و فلسفي و در وهله دوم سيستم مالي و  اقتصادي (اقتصاد دلالي به جاي پايه يي و  زيربنايي )و خدماتي برامده از اين ناتواني و همچين  تحريمهاي جهاني ، نظام حاكم  توان مقابله به اين اپيدمي را ندارد .
  سيستم به طور ديالكتيك و علمي در حال فروپاشي است  و  هر جايش را بگيري بادش از جاي ديگر در حال خالي شدن است .
 با بدتر شدن اوضاع سرعت تغيير پديده نيز افرايش يافته است و تغييرات كيفيت بنيادين گرفته اند .
 آري دوران رنسانس در ايران بوجود آمده است.


 م.مشيري (رهنورد)

template Joomla