برتولت برشت، موجي كوبنده بر صخرههاي سياه جهل
برتولت برشت، موجي كوبنده بر صخرههاي سياه جهل
|
برتولت برشت برترين نمايشنويس و يكي از بهترين شاعران قرن بيستم است. بسياري سعي نمودند كه در فضاي جنگ سرد و دعواي بين شرق و غرب او را به اتهام داشتن انديشه چپ، تخطةكنند ولي او آن قدر« بزرگ» بود كه در پس« هيچ ابر و سايهيي» قابل كتمان نبود.
افكار انساني و بي انتهاي او همچو دريايي خروشان عليه نابرابريها در طغيان بود و امواج بزرگ آگاهي را مستمر بر«ساحل نشينان خموش» ميزد تا در ديوار« سرد و ساكت جهل بشر» به خصوص انسانهاي جامعهيي كه فاشيسم توانسته بود در آن به حاكميت برسد، شكاف ايجاد نمايد. معمولاً در چنين سرزميني كه ديكتاتور حاكم است متفكرين همان جادوگران كافري هستند كه بايد در آتش زنده سوزانده شوند و معيارهاي انسانيت بيشتر خصايل گرگ درنده را تداعي ميكند.
در زماني كه در ميهنش جشن كتاب سوزاني برپا ميشود و هر چه بيشتر لومپن بودن صفت برتر شمرده ميشود، او معلم بزرگ انسان است و در هر اثر او نكتههاي بسيار براي انسان بودن و انساني زيستن، وجود دارند. زندگي او نيز در همين راستا هميشه مملو از در به دري و آوارگي بود. او بهاي كلام خود را ميپرداخت و سخنش برآمده از مبارزهيي بيامان عليه جباران و استثمارگران بود.
او در وهله اول خود را يك انسان آزاده و مبارز ميناميد و سپس نويسنده و شاعر.
زندگي سراسر پر مخاطرة برشت امتداد به هم پيوسته لحظاتيست مملو از مبارزة بيامان براي رسيدن به گوهر آزادي از ميان طوفانهاي مهيب دوران. او براي منافع فردي مبارزه نميكرد بلكه به دنبال استقرار حكومتي مردميدر آلمان بود. از اين رو در تبعيد نيز در سازمانهاي سياسي عضويت مييافت تا در تلاشي همگاني به استقرار آزادي در وطن خود كمك نمايد. به همين دليل فاشيسم هيتلري تشنة خونش بود و حق تبعيت آلمان را نيز تحت عنوان «خائن به وطن» از او سلب كرد. خيانت او چه بود؟ نفي دستگاه سياه فاشيسم و به مبارزه طلبيدن آن براي آزادي وطني كه به آن عشق ميورزيد.
دستگاه مخوف سازمان پليس امنيتي هيتلر ملقب به گشتاپو همه جا به دنبالش بود تا او را دستگير كرده و از بين ببرد و از اين رو برشت به همراه خانوادهاش از كشوري به كشوري ديگر ميگريخت. او در قطعهيي تحت نام « به تولد يافتگان بعدي» كه آن را وصيتنامة برشت نيز مينامند، در مورد اين در به دري چنين ميگويد
در نورديدهايم ما
حتي بيشتر از تعويض كفشمان، سرزمينها را
آري در زماني كه امثال هيتلر و گوبلز و گورينگ «سمبل ميهنپرستي»!! محسوب ميشوند به حق بايد امثال برشت، ديتريش و اشتافنبرگها (مبارز آلماني كه در 20 ژوئيه سال 1944 به هيتلر با بمب سوءقصد نمود ولي هيتلر فقط زخميشد. همان شب اشتافنبرگ به همراه يارانش دستگير و اعدام شدند. هر ساله در سالگرد چنين روزي مراسم بزرگداشت اشتافنبرگ و يارانش بر گزار ميشود. در سال 2004 صدر اعظم آلمان او را قهرمان ملي آلمان ناميد) را خائن به وطن ناميد و امروز نيز در حكومتهاي ديكتاتوري همين صحنهها و القاب براي وطنپرستان تكرار ميشوند ولي تاريخ هميشه «حق» و« ناحق» را نشان داده است. و اينچنين است كه در آلمان امروز«خائنان» زمان هيتلر، از افتخارات ملت آزاد امروز آلمانند. و برشت يكي از اين انسانهاست.
برشت عاشق انسان، دوست و ياور محرومان و ستمديدگان و دشمن سرسخت ستمكاران و ديكتاتورها بود. او به شدت از خائنان متنفر بود. در شعر تحت عنوان «به آلتدستان مصرف شده » در مورد خائنان چنين مينويسد: «تعدادي از خائنان كساني هستند كه ديكتاتور آنها را ميخرد و آنها هر چه را كه به آنها ديكته ميشود در عوض پولي كه گرفتهاند نشخوار ميكنند. تعدادي ديگر نيز براي حفظ حيات خائنانه و خائفانة خود، بيجيره و مواجب، نوكر ديكتاتور ميشوند كه تنها خود و اموال ناچيزشان را حفظ كنند و براي همين در تمجيد و خوشرقصي براي ديكتاتور هر كاري ميكنند و در انتها به همة خوش خدمتيها باز قرباني ديكتاتور ميشوند.
همسر او، هلنه وايگل، نيز يك هنرمند آزاده بود. او به همراه برشت براي حفظ استقلال و آزادي خود آواره شد و نظير برشت به عنوان خائن به وطن توسط دولت فاشيسم هيتلري خلع تابعيت گرديد.
سالشمار زندگي برشت
اويگن فريدريش برتولت برشت در سال 1898 در شهرك برتسينگ در نزديك شهر آگسبورگ در آلمان متولد شد.
در سال 1914 اولين شعرهاي خود را سرود.
در سال 1918 به عنوان سرباز وظيفه در جنگ جهاني اول شركت كرد. او با صداي خوبي كه داشت در جبهة جنگ براي سربازان آواز ميخواند و بسيار مورد تشويق آنها قرار ميگرفت.
در سال 1922 اولين قطعه انتقادي و مترقيانة او تحت عنوان «طبل زدن در شب» در شهر مونيخ به نمايش درآمد.
در همين سال كتاب درام «بعل» منتشر شد.
1924 . سفر به شهر برلين
1927 .كار در تئاتر شهر برلين
1931. شركت در ساختن فيلم « شكم سرد »( اين فيلم تحت عنوان «دنيا به چه كسي تعلق دارد» نيز نشان داده شده است) . محتواي فليم كاملاً انتقادي و ضد فاشيستي بود.
1932 . قسمت كنترل فيلم در برلين با نمايش فيلم «شكم سرد» به اتهام دفاع از ايدههاي چپروانه، مخالفت كرد.
1933. بعد از به قدرت رسيدن هيتلر از آنجا كه او از قبل در ليست سياه نازيها قرار داشت، مجبور به ترك وطن شد و با همسر و فرزندانش به اتريش و سپس چون آنجا نيز در امان نبود به سوئيس گريخت.
1935 . تبعيت آلماني او تحت عنوان خائن از او گرفته شد.
1939 مهاجرت به سوئد.
1940 . بعد از لشكر كشي هيتلر به كشورهاي نورديك ابتدا به دانمارك و بعد نروژ و سپس فنلاند گريخت.
1941. بعد از اشغال شدن كلية كشورهاي نورديك مجبور به مهاجرت به آمريكا شد.
1943. عضو « تشكيلات براي آلمان دموكراتيك» شد.
در همين سال پسرش كه در ارتش آلمان خدمت ميكرد در جنگ كشته شد.
1945. بعد از انفجارهاي اتمي در شهرهاي هيروشيما و ناكاساكي « قطعة انتقادي گاليلو گاليلاي» را نوشت.
1947 نمايش نمايشنامه «گاليلو گاليلاي» در آمريكا اجرا شد و بلافاصله به علت محتواي آن مورد بازجويي قرار گرفت و مجبور به ترك آمريكا گرديد. او سپس به سوئيس رفت. از ورود او به آلمان جلوگيري شد چون متفقين او را به عنوان يك نويسندة كمونيست در ليست سياه قرار داده بودند و او سپس به قسمت برلين شرقي رفت و در آن جا اقامت گزيد.
او هيچگاه عضو حزب سوسياليست آلمان شرقي نشد و هميشه انتقاداتش را بيان ميداشت.
1951.برشت به عنوان بهترين نويسنده در آلمان شرقي شناخته شد.
برشت در طول زندگيش با تماميتوان خود از جنبشهاي انقلابي جهان حمايت ميكرد.
1956. در اثر يك حملة قلبي در سن 58 سالگي، زماني كه در اوج بلوغ آثار خود بود در شهر برلين درگذشت..