اشعار

« قالب قاب»

« قالب قاب»

در خود مي نگرد

چشم در قاب

فقط به خود قالب قاب

به هزياني

سرود رهايي سر مي دهد

آنكه دلش در اسارت است

ادامه مطلب...

سايه بي تو در آيينه


در ره مي رفتم

 باز بي تو به آيينه رسيدم

تصوير سايه‌يي  ديدم

تو نبودي 

در سايه

جز غبار نديدم

 

ادامه مطلب...

وجدان زيبا

گل سرخي را دست شقاوت كند

بسياري آنرا در دست گرفته و

 بويش را تحسين كردند

ردي از سرخي گل بر دستانشان بود

تا ابد!

دست شقاوت

در كار كندن گل بود

بسياري دستش را به ضرورت شكستند

و  باغ معطر از بوي گل باقي ماند

و دستاني كه رنگ گل بر خود داشتند

تا ابد!

ادامه مطلب...

خداي من كيه؟

خداي من كيه؟

آسمونيه؟

يا كه  زمنيه؟

 اون  كه تو خونه   نيست­!

 همش رو پشت بومه؟

اونكه نشسته اون بالا

گناهارو مي نويسه؟

تا كه تو اون جهنمش

ما رو هر روز بسوزنه؟

ادامه مطلب...

منظومه زندگي

 

 

 

منظومه زندگي

سخن اول:

آخوندهاي تباه كار، رو سياه و تيره مغز، جاني  و تبهكار  بسياري از انسانها را از حيطه انسانيت خارج كرده اند .

 در ايران در بند ما  آخوند قهقة مرگ سر مي دهد و چنان مي نماياند كه تا ابد در اين وطن حاكم است. پس اميدي براي زندگي  در آزادي نيست! پس بايد به زندگي در سياهي و تباهي   تن داد و خود قسمتي از سياهي شد! و...

 ولي زندگي   معنايي جز  آزادي  و عشق نيست. و آن بدست نمي آيد مگر هيبت جلاد را به سخره گرفت و تن به سياهي نداد.

 به آن خروشيد و با آن  جنگيد.

اين منظومه را تقديم جوانان هموطنم در ايران و خارج از ايران مي كنم تا به هيبت جلاد تن ندهند  و خود به كام نيستي انفعال كشيده نشوند.

م . مشيري( رهنورد)

چهارم مهر1392

ادامه مطلب...

آفتاب دوباره مي بارد

تقديم به ياران خورشيد . شهيدان شهر شرف ، اشرف سرفراز

م.مشيري

آفتاب دوباره مي بارد

 

اين تصوير آفتاب است كه مي بارد

 

درون قاب  زييايي

 

ميان خون مي تابد

 

كه انرا اشرف مي نامند

 

كنون برخاك افتادند اين همه ياران

 

به خاك داغ اشرف بوسه مي دارند

 

سحرگاهان

 

 

ادامه مطلب...

براي شهداي بخون خفته خلق

براي شهداي بخون خفته خلق در سال 1367

آن مشعلان راه آزادي وطن

درود، درود، درود

 

خورشيد شب

 

بر ديوار شب زوزه مي‌كشد

صدايش  نفرت ابدي بود

اين ديو  مرگ

همه جا سايه افكنده

تا حتي  در زير پوست انسان

گلوي زندگي را

به گسيوان غروب  آويخته

تا كس

خيال نوري را هم از سر بدر كند

 

زوزه مي كشد ديو مرگ

زوزه مي كشد

ادامه مطلب...

با من بيا

 

با من بيا

با من بيا

تا از روزنه كوچك اميد

بر بلند بال پرواز

سوار شويم

از ديوار و سايه اش

از قفل بسته بر زمان  گذر كنيم

ادامه مطلب...

صداي پرواز از ميان قفس آهنين-33 پرنده به دنبال آزادي

صداي پرواز از ميان قفس آهنين-33 پرنده به دنبال آزادي

اولين دفتر شعر م.مشيري ( رهنورد) به زبان آلماني توسط  بنگاه  انتشاراتي  واگنر منتشر شد

شابك ISBN 978-3-86279-744-8

سرسخن:

در اينجا فقط يك پنجره قرار دارد

اينجا فقط يك كتاب است

در اينجا مرزها  باز مي شوند

اينجا انسان  خود را نمايان  مي بيند

بر فراز مرزها

ادامه مطلب...

تصويري كه ماند

 

تصويري كه ماند

زندگي نكرد كه از مرگ بهراسد

بودنش معنايي ز بودن نبود

 و حتي  درپهنه خيال نيز

به ديگر بودن ديگري نمي  انديشيد

زندگي را بر قاب  خانه  مي آويخت

قابي زيبا  

كه عمري را به زشتي  بر باد دهد

با نگاه به قاب زيبا

ادامه مطلب...

خيليها نمي دانند-برتولت برشت

ترجمه و نگارش: م . مشيري

علت سروده شدن اين شعر توسط برشت

دشمن كيست؟

 دشمن خارجي يا ديكتاتور حاكم بر وطن؟

بعد از سلطه نازيسم در كشور آلمان و تلاش هيتلر در راستاي تحقق اهدافش،  ابتدا مخالفين  مسيحي آلماني  و ديگر احزاب  مخالف  هتيلر راهي بازداشتگاههاي مرگ شدند. شعار گشتاپو يكي بيش نبود: هر كس با هيتلر نيست بر اوست. هتيلر و دستگاه سركوبي او  وسيله را براي رسيدن به هدف  توجيه مي كرد.

نابودي اپوزيسيون آلمان به هر روشي و با هر وسيله يي اولين هدف دستگاه جهنمي او بود. 

نسل كشي يهوديان آلماني و اتريشي   جهت تصاحب ثروت آنها و بسيج اقشار ناآگاه حول شعارهاي  نژادپرستانه هتيلري د ر مرحله دوم  طرح هتيلر براي سلطه بر آلمان در پيش گرفته شد

لشكر كشي و جنگ براي تصاحب بازارهاي جهاني  مرحله نهايي طرح هيتلر براي تصاحب بازارهاي جهاني بود

بسياري از روشنفكران  و هنرمندان آلماني  كه راه خونفام مقاومت را برگزيدند يا به شهادت رسيدند يا به اسارات يا به شكنجه هاي گشتاپو  رفتند.

دشمن بي هيچ شآبه يي  كسي جز هيتلر و حكومتش نبود.  در حين جنگ دستگاه هيتلر سعي مي كرد كه مخالفين خود از جمله هنرمنداني  كه در كشورهاي دشمن سكني گزيده بودند را  خائن به مام وطن بنامد  و مبارزه آنها را به نوكري  و مزدوري براي دشمنان آلمان  تبليغ نمايد.  هنرمنداني نظير برتولت برشت. توماس مان، هلنه وايگل، مارلينه ديتريش و... مارك خائن و وطن فروش خوردند. چرا كه آنها در امكانات كشورهاي در جنگ با هيتلر جهت مبارزه با سلطه فاشيسم استفاده مي كردند.

برشت در اين شعر خود رو به آلمانيها مي سرايد:

دشمن آن كسي نيست كه با او مي جنگي

دشمن  كسي  است كه در جلوي صف ستون نطامي خودمان بر تو حكم مي راند و دستور مي دهد

ادامه مطلب...

يك انقلابي- شعري از برتولت برشت

 

 

 يك انقلابي

 

برتولت برشت- ترجمه م مشيري(رهنورد)

 

اين شعر را برشت براي مبارزان راه آزادي  سروده است

 

 وقتي اختناق افزايش  مييابد

بسياري جرأت خود را از دست ميدهند

اما اوشجاعتش بيشتر ميشود

او نبردش را سازماندهي ميكند

  حتي حول يك سكه بي ارزش  از دستمزد

    يا آبي براي درست كردن چاي

      و حول قدرت در كشور

ادامه مطلب...

template Joomla